بند ششم – حق آزادی بیان در اعلامیه حقوق بشر اسلامی
در بند الف ماده ۲۲ اعلامیه آمده است:
«هر انسانی حق دارد نظر خود را به هر شکلی که مغایر با اصول شرعی نباشد، آزادانه بیان کند.» بندهای ب و ج این ماده نیز به نوعی با حق آزادی بیان مرتبط هستند.
طبق بند د همین ماده: برانگیختن احساسات قومی یا مذهبی و یا هر چیزی که منجر به برانگیختن هر نوع حس تبعیض نژادی گردد، جایز نیست.
لازم به توضیح است که این اعلامیه جنبه شرعی و مذهبی دارد و به صراحت در ماده ۲۴ آن، ذکر شده است که: «کلیه حقوق و آزادیهای مذکور در این سند، مشروط به مطابقت با احکام شریعت اسلامی است.»
بنابراین محدودیتهای مندرج در دیگر اسناد بین المللی جهانی و منطقهای برای اعمال حقوق و آزادیها در این اعلامیه ذکر نشده است و تنها با احکام شریعت اسلامی مقایسه و منطبق می شود.
بند هفتم – تضادهای واضح اعلامیه اسلامی به اعلامیه جهانی حقوق بشر
۱- نقش مذهب در اعلامیه اسلامی حقوق بشر
نقش مذهب در اعلامیه اسلامی پررنگتر از اعلامیه جهانی میباشد. ماده ۱۸ اعلامیه جهانی بیان میدارد: «هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود.» این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و اظهار هر نوع عقیده دینی یا غیردینی می شود اما اعلامیه اسلامی در ماده ۱۰ خود بیان میدارد «این فطرت است و به کار بردن هر گونه اکراه نسبت به انسان با بهره برداری از فقر و جهل انسان جهت تغییر این دین به دین دیگر یا به الحاد جایز نمی باشد.» این ماده در تعارض آشکار با ماده ۱۸ اعلامیه جهانی بوده چرا که دین را فطری دانسته و تغییر آن را به دین دیگر با بهره برداری از جهل و فقر جایز نمیداند در صورتی که اعلامیه جهانی به آزادی مطلق در دین و تغییر آن اذعان دارد.
۲- کلی گویی در اعلامیه جهانی حقوق بشر
اعلامیه جهانی به مساله برابری و کرامت بشر به شکل کلی اشاره دارد. اگر در مقدمه اعلامیه جهانی به کرامت انسانها، برابری آنها و یکسان آفریده شدن آنها که از مفاهیم مذهبی و دینی است اشاره شد به این خاطر است که بر مبنای آن اجرای حقوقی را بیان دارد. اعلامیه جهانی به تکیه بر عقیده صحیح و حفظ آن کاری ندارد راههای رسیدن به کرامت بشری برابری را مورد اشاره قرار نمیدهد و حتی مکتبی را جهت رسیدن به این اهداف بیان نمیدارد ولی اعلامیه اسلامی در ماده ۱ خود عقیده صحیح یا همان اسلام را تنها تضمین برای رشد شرافت و کرامت انسانی میداند بنابراین از شکل کلی گویی خارج و جنبه اجرایی به آن داده است.
بند هشتم – دلایل مخالفان اعلامیه اسلامی
بسیاری از متفکران با اعلامیه اسلامی حقوق بشر به دلایل مختلفی مخالف میباشند که در میان آنان عدهای از متفکران و اندیشمندان مسلمان نیز میباشند.
برخی متفکران مسلمان، بر این نکته تصریح و تاکید کرده اند که اعلامیه جهانی حقوق بشر، از آن جا که برخاسته از حقوق مطرح در ادیان ابراهیمی (مسیحیت و یهود) است، اختلاف چندانی با فقه و حقوق اسلامی ندارد و بلکه در روزگار تصویب، نخست، مورد تایید علمای بزرگ مسلمان (شیعه و غیرشیعه) قرار گرفته و سپس از سوی ملتها و دولتهای مسلمان، پذیرفته شده است. برخی نیز تصریح کرده اند که این اعلامیه، شاید تا ۹۸ درصد با فقه و حقوق اسلام، مطابقت دارد. بر این نکته باید افزود که علما و حقوقدانان مسلمان در نشست قاهره، نتوانستند به این پرسش پاسخ دهند که اگر قرار بر دخالت دادن اعتقادات دینی مسلمانان در اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد. اولاً آیا این حق برای هندوها، سیکها، بوداییها، توتم پرستان آفریقا و .. هم محفوظ است که چنین ادعایی داشته باشند و اعتقادات خود را در حقوق و قوانین جامعه خود، حاکم کنند؟ ثانیاً تکلیف آن دسته از فرقهها و گروههای مسلمانی که همین اعلامیه اسلامی حقوق بشر مصوب قاره را هم قبول ندارد (مثل گروههای تندرو اسلامی، سلفیها، وهابیها و نیز برخی روشن فکران پیشرو) چه می شود؟