مقامات عمومی باید به صورت فعال، فرهنگ شفافیت و حکمرانی شفاف را همانگونه که در درون سلسلهمراتب و طبقه بندیهای آنها وجود دارد،در بیرون از سازمان حکومت نیز ارتقا بخشند.اقدامات لازم در این مسیر شامل موارد ذیل می شود:
- ارتقای آگاهی از وظیفه فراهمسازی اطلاعات و حق عموم نسبت به دسترسی به آن
- ایجاد اصول مسئولیت پذیری مبین این است که مسئولیت فراهمسازی اطلاعات و تعیین مجازات در صورت نقض آن با چه کسی است
- ایجاد سیستمهایی برای به دست آوردن و ثبت و ذخیره اطلاعات به روشی نظاممند و فراهمسازی امکان بازیابی راحت آنها
- اصل چهارم: گستره محدود استثناها
به منظور عملی کردن اصل شفافیت و دسترسی به اطلاعات،محدوده استثنائات و اطلاعاتی که انتشار آنها ممنوع است باید به حداقل ممکن برسد.به عبارت دیگر،توسیع دامنه استثنائات به منظور پوشاندن بخش عمدهای از اطلاعات و بدینوسیله مضایقه از ارائه اطلاعات مهم توسط مقامات و نهادهای عمومی امری بسیار ساده است.گرایش عمده همواره به سمت انتشار اطلاعات است مگر این که اطلاعات از محک آزمون سهجزئی که به معنای مشکل اما ضروری بودن توازن منافع است بگذرد.این آزمون سهجزئی که از حقوق بینالملل استخراج شده دربردانده این است که اطلاعات در صورتی می تواند منتشر نشود که:
- این اطلاعات مربوط به منافع تضمین و حفاظت شده توسط قانون باشد.
- انتشار اطلاعات سبب ایجاد تهدیدات منجر به آسیب به آن منافع گردد.
- خطر موجود برای این منافع بزرگتر از نفع عمومی در دسترسی به این اطلاعات باشد.
در این راستا، قوانین مربوط به اطلاعات باید تعیین کننده اهداف مشروع و حفاظت شده از طریق مستثنی بودن از انتشار باشند.لیست منافع مشروعی که باید مورد حفاظت قرار گیرد باید شامل حریم افراد،سلامتی و امنیت، و دیگر اطلاعات محرمانه مانند حفاظت از سیاستگذاری،عملکرد نهادهای عمومی و امنیت ملی باشد.
صرف بیان این که برخی اطلاعات در لیست منافع مشروع و تضمین شده قرار میگیرد نمیتواند برای عدم انتشار آن کافی باشد.ارزش و وزن موارد استثنا می تواند از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد.به عنوان مثال،حفاظت از حریم خصوصی در دانمارک به طور سنتی از کشور همسایه آن سوئیس،در قیاس با منافع عمومی بسیار مهمتر است.
- اصل پنجم: ایجاد فرآیندی به منظور تسهیل دسترسی
این اصل به این معنا است که مقامات عمومی باید:
- به درخواست کننده اطلاعات در زمینه ارائه اطلاعاتی که برای حل مشکل وی لازم است مساعدت نمایند
- در مدت زمان مناسبی که به صورت دقیق معین می شود به درخواست پاسخ دهند.
- اطلاعاتی دقیقا به همان صورتی که درخواست شده ارائه نمایند.
- در جوامع چند زبانی باید پاسخ به همان زبانی باشد که برای درخواست کننده قابل فهم است.البته اگر اطلاعات به این زبان موجود باشد.
- دسترسی به اطلاعات واقعی باشد.یعنی در قالب ارائه کپی و در دسترس قرار دادن اطلاعات برای خواهان باشد
- اگر تصمیم بر عدم ارائه اطلاعات است،علت ذکر گردد
- اعلام عدم امکان ارائه اطلاعات باید به همراه معرفی نهادهای تجدیدنظر کننده در خصوص تصمیم باشد.
روش فراهمسازی دسترسی به اطلاعات متفاوت است اما همه این روشها باید برخی یا تمام عناصر ذیل را داشته باشند:
- بررسی ثبت اطلاعات در مکانی که نگهداری میشوند،به روشی که خواهان اطلاعات را قادر به رویت و مطالعه آن نماید،شامل در اختیار نهادن تجهیزات مورد نیاز وی برای این کار.
- نسخهبرداری از فایل مورد نظر
- کپیبرداری کاغذی یا الکترونیک از اسناد
- توضیح شفاهی
- وجود اشکال خاصی از دسترسی،مثلا برای افرادی که دارای برخی ناتوانیها هستند.
نهادهای بازبینی کننده تصمیمات نهادهای عمومی نظیر دادگاهها،کمیسیونهای اطلاعاتی، و نهادهای آمبودزمان باید دارای فرآیندهایی به منظور تسهیل دسترسی افراد به اطلاعات باشند
- اصل ششم: هزینهها
اطلاعات در اصل باید بدون هزینه ارائه شوند و مسائل مالی نباید در فرایند دسترسی به اطلاعات مانع ایجاد نماید.مسائلی مانند هزینه کپیبرداری یا صرف زمان توسط مقامات عمومی.مثلا برخی از کپیبرداریها در مسائل مربوط به تحقیق ممکن است چندین هزار صفحه اطلاعات را در برگیرد.دسترسی به اطلاعات یک حق است و هرگونه هزینهای که تحقق این مسئله برای مقامات عمومی در بر داشته باشد باید به عنوان بخشی از خدمات عمومی که در ازای آن مالیات دریافت شده در نظر گرفته شود.
- اصل هفتم: عمومی بودن تمام جلسات اتخاذ تصمیم
آزادی اطلاعات مستلزم حق عموم بر مشارکت عمومی در فرایند تصمیم گیری و اطلاع از اعمال حکومتی است که برای آنها و به نام آنان انجام می شود.لذا این پیشفرض باید وجود داشته باشد که شرکت مردم در تمام جلسات نهادهای عمومی آزاد است.مشارکت مردم هم می تواند به صورت عمومی و هم غیر عمومی باشد.باز بودن فرآیندهای تصمیم گیری برای مردم می تواند ابزار قدرتمندی در نیل به راهحلهای عملی و منطقی در مقابله با چالشهایی باشد که به طور مستقیم بر آنان تاثیر میگذارد.به عنوان مثال در دانمارک تعداد خاصی از والدین باید عضو انجمن تمام سطوح مدرسه باشند.
- اصل هشتم: اولویت انتشار بر عدم آن
انتشار اطلاعات باید بر عدم آن اولویت داشته باشد و به منظور عملی نمودن اصل انتشار حداکثری اطلاعات،هرگونه قانونگذاری یا مقررات مغایر با این اصل باید اصلاح شده یا نسخ گردد.در مواردی که قوانین خاصی با قوانین مربوط به انتشار اطلاعات تعارض مییابد،قوانین اخیر باید ترجیح داده شود.
-
- اصل نهم: حفاظت از منتشرکنندگان اطلاعات
یکی از راههای تضمین اطلاع مقامات عمومی از فساد و خطاهای کارگزاران عمومی،حفظ افرادی است که اطلاعات محرمانه در خصوص عملکرد کارگزاران را منتشر می کنند.به منظور تضمین کارکرد این افراد، باید آنان را از مسئولیت کیفری و انضباطی به جهت اقدام آنان در راستای منافع عمومی حفاظت نمود.در این راستا برخی کشورها نظیر افریقای شمالی و بریتانیا به تدوین قوانینی به منظور حمایت از چنین افرادی مبادرت نموده اند.
بند دوم: محدودیتهای دسترسی به اطلاعات
بهترین شرایط برای این مسئله،ذکر تمام محدودیتها به صورت دقیق در قوانین مصوب است که این خود سبب ایجاد محدودیت بر رد تقاضای دریافت اطلاعات توسط مقامات عمومی خواهد شد. در این ارتباط اصل کلی این است که در زمینه مسائل زیستمحیطی هیچ گونه اطلاعاتی نباید مصون از انتشار باشد.زیرا این اطلاعات با حقهای بشری که دولت موظف به صیانت از آنها و دارای تعهدی مثبت نسبت به تحقق آنها است،ارتباط مییابد و هرگونه افشای اطلاعاتی سبب تاثیرگذاری مستقیم بر بهرهمندی افراد از حقهای خود شده و با مسائل اساسی مانند زندگی در شرایط سالم ارتباط مییابد.
در این زمینه کنوانسیون آرهوس مقرر میدارد که لیست محدودیتهای موجود در آن باید به صورت مضیق تفسیر شده و منافع عمومی باید در آنها لحاظ گردد.محدودیتها باید به صورت معقول توجیه شده و دارای هدف مشروعی باشند و مبانی این محدودیتها نباید به نظر و صلاحدید مقامات عمومی واگذار گردد.
کشورهای مقررات مختلفی در ارتباط با محدودیتها دارند.به عنوان مثال در قانون آزادی اطلاعات امریکا نه طبقه از محدودیتهای اختیاری برای حکومت وجود دارد: امنیت ملی، مقررات نهادهای داخلی،اطلاعاتی که به موجب قوانین دیگر انتشار آنان ممنوع است،اطلاعات تجاری،اطلاعات بین نهادها و فرا نهادی،حریم خصوصی،سوابق اجرای قانون،نهادهای مالی، و اطلاعات مربوط به <a href="http://ecoj.sbu.ac.ir/article_74825.html” title=”منابع نفتی“>منابع نفتی.
در برخی دیگر از کشورها انواع خاصی از اطلاعات در کل نمیتواند محرمانه باشد.به عنوان مثال بر اساس ماده ۵۰ قانون اساسی اکراین،هر فردی حق دسترسی به تمام اطلاعات پیرامون مسائل زیستمحیطی را دارا بوده و هیچ فرد یا نهادی نباید چنین اطلاعاتی را مخفی نماید.
نیز کنوانسیون آرهوس مقرر میدارد که حتی اگر اطلاعات زیستمحیطی که مقامات عمومی از افراد به دست میآورند به عنوان اسرار تجاری از انتشار مصون باشند،اطلاعاتی که به انتشار گازهای گلخانهای مربوط میشوند تحت هر شرایطی باید منتشر گردند.
در برخی از کشورها اگر اطلاعات منتشر شده،روابط بینالملل،دفاع ملی،یا امنیت عمومی را تحت تاثیر قرار دهد،مفامات عمومی ممکن است از انتشار اطلاعات خودداری نمایند.در این راستا برخی کشورها فراتر رفته و استثنای وسیعتری را با عنوان «اسرار دولتی» به لیست این استثناها افزودهاند.البته حتی در کشورهایی که چنین استثنایی وجود دارد،برخی مسائل زیستمحیطی را از هر محدودیتی برای انتشار عاری میدانند.به عنوان مثال قانون اسرار دولتی روسیه مقرر میدارد که اطلاعات پیرامون شرایط محیطزیست،سلامتی، و اطلاعات بهداشتی از عداد اسرار دولتی خارج هستند.
در برخی کشورها فرایند تلقی برخی اطلاعات به عنوان اسرار دولتی بسیار متفاوت است.به عنوان مثال در مکزیک،وقتی اطلاعات، طبقه بندیشده یا محرمانه تلقی شوند،کمیته خاصی که در میان تمام نهادها و ادارات دارای نقش نظارتی خاصی است باید بلافاصله از این مسئله آگاه گردد. این گزارش پیرامون محرمانه بودن اطلاعات باید مدلل باشد، به گونهای که این کمیته بتواند آن را تایید یا دسترسی به آن را محدود نماید یا در کل با محرمانه بودن آن مخالفت نماید.
مجارستان نیز من جمله کشورهایی است که دارای طبقه بندی اسرار دولتی در خصوص اطلاعات است.این کشور در فرایند تلقی برخی اطلاعات به این عنوان دو مرحله را طی می کند: نخست این طبقه اطلاعاتی باید به عنوان ضمیمهای بر قانون اسرار دولتی تدوین گردند و در مرحله بعد باید به عنوان مقام عالی اجرایی دارای چنین شانی اعلام شوند. در این راستا لیست اطلاعات طبقه بندیشده باید در مجله رسمی چاپ شده و آمبودزمانها باید در خصوص محرمانه بودن اطلاعات نظر نهایی را بدهند.
از دیگر محدودیتها میتوان به اسرار تجاری و مالکیت معنوی اشاره کرد.قوانین دسترسی به اطلاعات عموما انتشار اطلاعات مربوط به اسرار تجاری یا محرمانه افراد خصوصی که در اختیار مقامات حکومتی قرار میگیرد، منع مینمایند.به موجب پاراگراف چهارم ماده چهارم کنوانسیون آرهوس مقرر میدارد که مقامات عمومی به منظور حمایت از منافع اقتصادی مشروع میتوانند بر مبنای اسرار تجاری محرمانه از ارائه اطلاعات به افراد خودداری نمایند. به این منظور،حکومت باید به شکل موثر از چنین اطلاعاتی در قوانین داخلی خود حمایت نماید. مشروع بودن نفع خصوصی موصوف یکی از قیود بسیار مهم در حفظ چنین اطلاعاتی است.البته همانگونه که پیشتر نیز گفته شد کنوانسیون آرهوس مقرر میدارد که در هر شرایطی،اطلاعات مربوط به انتشار گازهای گلخانهای باید منتشر شوند. به عنوان مثال بخش ۱۱۴ قانون هوای پاک امریکا مقرر میدارد که اگر اطلاعات در ارتباط با تجارت باشد باید محفوظ بماند اما اطلاعات پیرامون گازهای گلخانهای باید منتشر شوند.
یکی از عجیبترین محدودیتها در ارائه اطلاعات،عدم انتشار اطلاعاتی است که برخی نهادهای توسعهدهنده در خصوص ارزیابی تاثیرات زیستمحیطی تهیه و برای حکومت ارسال می کنند با عنوان «مالکیت معنوی» این نهادها است.در یک مورد در ارتباط با رومانی،کمیته پذیرش آرهوس دریافت که رومانی با با عدم انتشار چنین اطلاعاتی ناقض پاراگراف یک ماده چهارم بوده است.کمیته حقهای مالکیت معنوی را به عنوان مبنای مشروعی برای استثنا از عدم انتشار چنین گزارشهایی مردود دانست.
برخی از قوانین اطلاعاتی در خصوص انتشار اطلاعاتی که هنوز نهایی نشده و در فرایند اجرا قرار دارد و نیز اطلاعات پیرامون روابط داخلی مقامات عمومی (به این معنا که تا کنون توسط مقامات داخلی منتشر نشده است) محدودیت ایجاد می کنند.ایجاد محدودیت در ارائه چنین اطلاعاتی همانگونه که بسیاری از قوانین اطلاعاتی نیز دربردارنده آن هستند،کار درستی است اما متاسفانه عمده کنوانسیونهای بین المللی از شناسایی محدودیت انتشار چنین اطلاعاتی ناکام بوده اند.پاراگراف سوم ماده چهارم نیز برای انتشار پیشنویسها یا ارتباطات داخلی مقامات عمومی قائل به محدودیت بوده و مقرر میدارد چنین اطلاعاتی که هنوز در فرایند اجرا قرار داشته و کامل نیستند یا در ارتباط با روابط داخلی مقامات عمومی هستند باید در قوانین داخلی یا رویه معمول دولتها مورد شناسایی قرار گرفته و دربردارنده منافع عمومی در عدم انتشار چنین اطلاعاتی باشند.البته محدودیت انتشار چنین اطلاعاتی در برخی کشورها مانند امریکا وجود ندارد. ذیلاً به چند مورد از آرایی که در زمینه حق دسترسی به اطلاعات توسط دیوان اروپایی حقوق بشر صادر شده است، نگاهی میاندازیم.