“
عوامل سه گانه فردی , جمعیتی، و عوامل محیطی- موقعیتی موجب افزایش سازگاری با موقعیت جدید میشوند از جمله عوامل فردی می توان به خودکنترلی اشاره کردوازعوامل مهم محیطی-موقعیتی می توان خانواده را نام ب
از آنجا که سازگاری در سطوح متعدد زندگی اجتماعی تاثیر خود را نشان میدهد، رویکردهای نظری سعی در تبیین ابعاد سازگاری بر حسب عوامل مداخله کننده دارند. بنابرین پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه خودکنترلی و عملکرد خانواده با سازگاری اجتماعی دانش آموزان انجام گرفته تاگوشه ای از نقاط مبهم این سازه مهم روانشناختی رانشان دهد.
بیان مسئله
افراد در دوران نوجوانی و جوانی با شرایط جدیدی به طور همزمان و یا با فاصله زمانی مواجه میشوند که تعدد این مراحل ضرورت تحلیل نظری سازگاری نوجوانان و جوانان را دو چندان میسازد. مراحل مذکور شامل ورود به دبیرستان، انتخاب رشته تحصیلی، تحصیل در دانشگاه، اشتغال، محیط کاری، انتخاب همسر و تشکیل خانواده است.
شرایط دوره نوجوانی و جوانی و تعدد مراحل مذکور حساسیت بررسی موضوع سازگاری را افزایش میدهد. سازگاری به لحاظ نظری سازه متنوع و پیچیده ای تلقی می شود و بر این اساس اندیشمندان سعی در بررسی ابعاد گوناگون آن داشته اند. از لحاظ نظری، سازگاری محصولی اجتماعی است و شرایط و عوامل متعدد در شکل گیری آن نقش دارند(دام[۶] و همکاران). بخشی از تلاش دانشمندان بررسی و تحلیل تاثیر عوامل متعدد در شکل گیری سازگاری بوده است. سازگاری فرآیندی اجتماعی است که برآیند تاثیر عوامل متعدد فردی، خانوادگی و محیطی می باشد و بنابرین پدیده ای تک علتی محسوب نمی شود. البته باید توجه داشت که تاثیر عوامل متعدد بر سازگاری نیز یکسان نیست و عوامل فردی، خانوادگی و محیطی تاثیرات متفاوتی بر شکل گیری سازگاری نوجوانان و جوانان دارد. رویکردهای نظری سعی در تبیین تاثیر هرکدام از این عوامل در سازگاری داشته است. مسئله مهم دیگر آن است که سازگاری موجب شکل گیری پدیدههای دیگر فردی و اجتماعی میگردد و بر سایر فرایند ها و موضوعات اجتماعی تاثیر میگذارد. بررسی این نکته در کنار مطالب پیشین، گویای پیچیدگی تبیین نظری این موضوع است. درصورتی که سازگاری جوانان به درستی صورت گیرد، آنان در ادامه مسیر زندگی با سهولت بیشتری قادر به انجام وظایف و کارکردهای اجتماعی خواهند بود(فولادی ۱۳۸۳).
سازگاری توانایی آمیزش، انطباق، مصالحه، همکاری و کنار آمدن با خود، محیط و دیگران نیز تعریف شده است(فولادی، ۱۳۸۳). انسان سازگار کسی است که از سلامت روانی برخوردار باشد اما تغییرات فشرده و سریع، معمولا قابلیت سازگاری فرد را به طور جدی زیر سوال میبرد و در نتیجه احتمال تضاد، تعارض، استرس و سردرگمی پدید میآید (بذل،۱۳۸۳).
یکی از مهمترین عوامل رشد انسان محیط خانوادگی است. کودکان در محیط خانواده، حس محبت و امنیت و تواناییهای یادگیری اجتماعی را کسب میکنند و از طریق کیفیت روابط بین والدین خود و همچنین بازی کردن با برادران و خواهران و سایر کودکان مهارت های اجتماعی لازم را برای سازگاری بهتر می آموزند(کالات، ۱۹۹۶). آنچه این شرایط را تحت تاثیر قرار میدهد فرایند ادراک فرد از عملکرد خانواده است. در این فرایند، فرد با دریافت و تعبیر محرک ها، پنداشت ها و برداشت هایش از محیط رفتار خود راتنظیم و شکل می بخشد. هر گونه نارسایی در عملکرد خانواده تاثیرات نامطلوبی در بهنجار نمودن فرزندان ایجاد میکند(ساروخانی، ۱۳۷۰). این ادراک ها میتوانند به صورت طرحواره های ناسازگار اولیه بازنمایی هایی از محیط پیرامون پدید آورند که در صورت ناخوشایندی آن ها، فرد را در معرض انواع آسیب ها قرار میدهد(استین برگ ، ۲۰۰۰ ؛ مارشانت ، ۲۰۰۱).بیشترین افراد ناسازگار و مسئله دار، وابسته به خانواده های آسیب دیده هستند و فرزندانی که مربوط به خانواده های پر کشمکش میباشند به سبب عدم برخورداری از آرامش روانی و عدم تمرکز و آشفتگی بیشتر در معرض رفتارهای ناسازگارانه قرار دارند(بارلو، ۱۹۹۲ ؛ به نقل از زارع مقدم، ۱۳۸۵). به عبارت دیگر,عامل تامین نیازهای اساسی انسانی و تعادل روانی و عاطفی در افرادخانواده است.موقعیت کودک در خانواده، نحوه ی ارتباط والدین و یا سایر وابستگان بااودر شکل گیری شخصیت وی نقش دارند(جهانگیری،۱۳۸۳).
از سوی دیگر یکی از مهمترین مهارت ها که مشخصه بهنجاری و سازگازی فرد است، برخورداری از صفت خودکنترلی (خودنظارتی) است. خودکنترلی یعنی فرد کنترل رفتارها، احساسات و غرایز خود را با وجود برانگیختن برای عمل داشته باشد. یک نوجوان با خودکنترلی زمانی را صرف فکر کردن به انتخاب ها و نتایج احتمالی میکند و سپس بهترین انتخاب را میکند(فرایرز و هوفمن[۷]، ۲۰۰۹). مایر و سالووی[۸](۲۰۰۳) خودکنترلی را تحت عنوان کاربرد صحیح هیجان ها معرفی می نمایند و اعتقاد دارند قدرت تنظیم احساسات موجب افزایش ظرفیت شخصی برای تسکین دادن خود، درک کردن اضطراب ها افسردگی ها یا بی حوصلگی های متداول می شود. افرادی که به لحاظ خودکنترلی ضعیف اند، دائماً با احساس ناامیدی، افسردگی، بی علاقگی به فعالیت دست به گریبان اند، درحالی که افراد با مهارت زیاد در این زمینه با سرعت بیشتر میتوانند نا ملایمات را پشت سرگذاشته و میزان مشخصی از احساسات را با تفکر همراه نموده و مسیر درست اندیشه را بپیمایند(صفری،۱۳۸۷). خودکنترلی به معنی سرکوب کردن هیجانات و احساسات نیست. برعکس خودکنترلی یعنی اینکه ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است، روش ابراز احساسات است به طوری که جریان تفکر را تسهیل کند( گلمن[۹] ،۱۹۹۵ ،پارسا، ۱۳۸۰).
خودکنترلی از طریق فرایند روش های مقابله ای در سازگاری تاثیر خود را نشان میدهد. افرادی که میتوانند هدف های واقع گرایانه را اولویت بندی کنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار کنند، خود کنترل هستند(آقایار وشریفی درآمدی، ۱۳۸۵). خودکنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگی های رفتاری خود با شرایط و موقعیت موجود است(کریتنر و کینیکی[۱۰]، ۲۰۰۷). چندین مطالعه اثر خودکنترلی را در محل کار بررسی کرده و به این نتیجه رسیده اند که افراد با خودکنترلی بالا بیشترین مهارت اجتماعی را دارند(دای و کلیدوف[۱۱]، ۲۰۰۳).
با توجه به مطالب ذکرشده,پزوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سوالاست .
سوال پژوهش :آیا بین خودکنترلی وعملکردخانواده با سازگاری دانش آموزان رابطه دارد؟
“