در این بخش تلاش خواهیم کرد تا در چند گفتار بیان کنیم که چه شرایطی برای مورد حمایت قرار گرفتن یک اثر لازم و چه شرایطی لازم نیست.
گفتار اول: قرار گرفتن در محدوده کلی حمایت
طبق ماده ۲ کنوانسیون برن تعداد زیادی از آثار قابل حمایت هستند. این ماده به آزادی تفسیر می شود تا تکنولوژی های جدید و رویه های هنری را در بر گیرد.ماده ۲ این کنوانسیون چنین آمده است:
۱٫اصطلاح « آثار ادبی و هنری» شامل همه محصولات واقع در محدوده ادبی، علمی و هنری به هر کیفیت یا شکلی که اظهار شود می شود مانند کتاب ها، جزوه ها و سایر نوشته ها، سخنرانی ها، مقالات، خطبه ها، گفتار ها و سایر آثار دارای ماهیت مشابه، آثار نمایشی یا نمایش موزیکال، آثار جغرافیایی و سرگرمی هایی همچون پانتومیم، ترکیبات موسقی (باکلام و بی کلام) ، آثار سینمایی که آثار مشابه بیان شده به یک شیوه آنالوگ به سینماتوگرافی اند، آثار طراحی، نقاشی، مهندسی، مجسمه سازی، حکاکی و قلم زنی و چاپ سنگی (لیتوگرافی)، آثار عکاسی که آثار مشابه بیان شده با یک شیوه آنالوگ به عکس هستند، آثار هنری کاربردی، تصاویر، نقشه ها، طرح ها، پیش نویس های آزمایشی، آثار های سه بعدی جغرافیایی، توپوگرافی مهندسی یا علمی.
۲٫به هر حال این باید یک موضوع قانون گذاری در کشورهای عضو معاهده باشد که مقرر کنند آثار به طور کلی یا در هر طبقه خاص حمایت نمی شود مگر اینکه به شکلی مادی ثبت شوند.
۳٫ترجمه ها، اقتباس ها، تنظیمات موسیقی و سایر تغییرات آثار ادبی یا هنری به عنوان یک اثر اصیل مورد حمایت قرار می گیرند بدون این که به حق مولف اثر اصلی زیان برسد.
۴٫این مسأله باید موضوع قانون گذاری در کشورهای عضو اتحادیه باشد که حمایت اعطایی به متون رسمی با ماهیت قانونی، اداری و حقوقی و ترجمه رسمی چنین متونی را مشخص کنند.
۵٫مجموعه آثار هنری و ادبی مانند دایره المعارف ها و منتخب آثار که به دلیل انتخاب و ترتیب محتوایشان، شامل خلاقیت های فکری می شوند نیز باید بدون لطمه زدن به حق مولف هر کدام از آثار تشکیل دهنده این مجموعه ها، مورد حمایت قرار گیرند.
۶٫آثار ذکر شده در این ماده باید مورد حمایت همه کشورهای عضو معاهده قرار گیرد. این حمایت به نفع مولف و جانشینان( قائم مقامان) او صورت خواهد گرفت.
۷٫بر اساس مقررات ماده (۴)۷ این کنوانسیون، این مسأله باید موضوع قانون گذاری در کشورهای عضو معاهده باشدکه محدوده کاربرد قوانینشان را برای آثار هنری کاربردی طرح ها و مدل های صنعتی، همین طور شرایطی که تحت آن چنین آثاری، طرح ها و نمودهایی باید حمایت شوند تعیین کنند. آثار مورد حمایت در کشور مبدأ همچون طرح ها و مدل ها باید در سایر کشورهای اتحادیه تنها تا حدی که در آن کشورها به آن ها حمایت اعطا می شود مورد حمایت قرار گیرند. البته اگر چنین حمایت خاصی درز آن کشور اعطا نشده باشد، چنین آثاری باید به عنوان آثار هنری ( در کشورهای عضو اتحادیه) حمایت شوند.
۸٫حمایت این کنوانسیون برای اخبار روزانه یا حقایق گوناگون و متفرقه که صرفاً جنبه اطلاع رسانی و مطبوعاتی دارد کاربرد ندارد.
همچنین در ماده ۲ مکرر همین کنوانسیون چنین آمده است:
۱٫این مسأله باید موضوع قانون گذاری در کشورهای عضو اتحادیه باشد که تمام یا بخشی از حمایت مقرر شده توسط مواد پیشین را در رابطه با سخنرانی های سیاسی و سخنرانی های ارائه شده در رسیدگی های حقوقی استثنا کند.
۲٫این مسأله باید موضوع قانون گذاری در کشورهای عضو اتحادیه باشد تا شرایطی را تعیین کنند که به موجب آن مقالات، سخنرانی ها و آثاری از این قبیل که در محافل عمومی ارائه شده اند می توانند توسط مطبوعات تکثیر شوند، پخش رادیو و تلویزیونی شوند، با وسابل ارتباط جمعی در اختیار عموم قرار گیرند و همانطور که در ماده (۱)۱۱ مکرر این کنوانسیون پیش بینی شده موضوع ارتباط عمومی قرار گیرند، وقتی چنین استفاده ای با هدف اطلاع رسانی توجیه شود.
۳٫بدون شک مولف باید از حق انحصاری گرد آوری مجموعه ای از آثار خود که در پاراگراف های قبلی ذکر شده برخوردار باشد.
با توجه به این دو ماده متوجه می شویم که در کل آثار زیادی توسط کنوانسیون برن مورد حمایت قرار گرفته است و با توجه به اینکه ایران در این کنوانسیون عضویت ندارد باید در ادامه دید که قوانین داخلی ما تا چه اندازه حق کپی رایت را جاری می داند و مولفان و خالقان آثار چگونه و برای چه آثاری می توانند از این حق استفاده نمایند.
گفتار دوم: کارکرد، کیفیت و معروف بودن
در سطح بین الملل این ویژگی ها به عنوان شرایط برخورداری یک اثر از حمایت کپی رایت تعیین نشده است. همانطور که در گفتار پیش ملاحظه نمودید در ماده ۲ و ماده ۲ مکرر کنوانسیون برن هیچ نشانی از این ویژگی ها ندیدیم. برای روشن شدن مطلب ابتدا این موارد را در سطح بین الملل بررسی می کنیم و سپس در قانون داخلی کشورمان تا ببینیم چرا این موارد جزء شرایط کپی رایت نیستند.
در پرونده والتر علیه لن در انگلستان در سال ۱۹۰۰ میلادی لرد بزرگ گفت حق مولف در کتاب وجود دارد خواه آن کتاب هوشمند یا احمقانه، دقیق یا غیر دقیق، با ارزش ادبی یا فاقد ارزش ادبی باشد. این قاعده نه فقط برای کتاب ها بلکه برای همه آثار کاربرد دارد. همانطور که در پرونده آثار هنری در ادامه نشان داده شده است:
پرونده هی علیه اسلووان در دیوان عالی کانادا در سال ۱۹۵۷ میلادی که خواهان یک بنا علیه خوانده یک بنای دیگر به دلیل کپی کردن طرح یک خانه که توسط خواهان خلق شده بود اقامه دعوا کرد. خوانده ادعا کرد که خانه خواهان یک خانه کوچک و معمولی بوده و حتی توسط یک مهندس طراحی نشده بود و به قصد تولید انبوه نبوده است. او ادعا کرد یک چنین ساختمانی نمی تواند به عنوان یک اثر مهندسی، مناسب طبقه آثار هنری باشد. دادگاه با خوانده مخالفت کرد و حکمی به نفع خواهان و برای خسارت ناشی ار نقض حق مولف او صادر کرد. و قاضی استوارت گفت: این مسأله باید به خوبی تبیین شود که «اندازه» تنها معیار سنجش آثار هنری نیست که می تواند مورد ملاحظه قرار گیرد. جواهرات فابرژ و سلینی از نظر هنری همچون اهرام جیزه یا معبد کارناک با ارزش اند و همچنین ممکن است ثروت های بی کران در یک اتاق کوچک باشند. قیمت ساخت نیز نمی تواند ملاک سنجش باشد من دلیلی نمی بینم که تصور شود یک کلبه کیپ کاد با یک خانه ساخته شده به سبک گرجی که به زیبایی طراحی شده اما کوچک است ارزش مهندسی کمتری نسبت به یک مکعب گران قیمت که نشانگر یک همکاری عظیم استداشته باشد… اندازه و ارزش قابلیت برخورداری از حق مولف را در کیفیت هنری طرح های مهندسی تحت تأثیر قرار نمی دهد… گفته می شود این بستگی به قاضی محکمه دارد که تصمیم بگیرد آیا ساختمان هنری یا غیر هنری است ولی در جمله بندی قانون چنین تصمیمی لازم نیست. این راحت است که فکر کنیم آن هایی که این قانون را تدوین کرده اند قصد داشتند چنین مسئولیت مربوط به ظاهر کار را به قوه قضائیه و رسیدگی قضات واگذار کنند. اما به نظر من خطرناک است که چنین چیزی را فرض کنیم. در حالی که هیات منصفه گاه و بی گاه با چنین مشکلاتی روبه رو است… و لرد بزرگ یا هیات سانسور ممکن است متحمل وظیفه حمایت از یک بی گناه و یک فکر خالص عمومی در مقابل ناشایستگی و نادرستی در هنرها شوند. هنوز قانون گذار از قدیم تا کنون از نصب قضات به عنوان داور اجتناب می ورزند شاید با توجه به این حقیقت که آن ها مانند سیاست مداران فاضل گیلبرت تمایل ندارند در موضوعاتی که نمی فهمند دخالت کنند و به دلایلی دیگر من معتقد نیستم که قصد قانون گذار این بوده است.(دیوید ویور، ۱۳۹۲، ۱۰۰-۹۹)
هنر های زیبای امروزی تقریباً به طور تغییرناپذیری به دلیل استانداردهای ظاهری و تغییر ارزش ها از نسلی به نسلی، هنر بد دیروز هستند. تحسین کننده فراگونارد به ندرت مربع های ماندریان را شایسته و با ارزش فرض می کند. کسی که از دوره های سنگین و رسمی آقای توماس براون لذت می برد احتمالاً علم عروض گرترود استاین را غیر قابل تحمل می یابد. نظریه حقوقی به عنوان یک قاعده به منظور تعالی بخشیدن به گذشته و سوابق و توجه به نوآوری هایی است که تا حدودی حقیر هستند. کار قاضی سنجیدن مدرک مطرح شده و مطرح کردن قانون موجود است. در هنرها مدرک ارزش ظاهری به عنوان یک قاعده صرفاً نظر افراطی پیروان متعصب است… ارزش های هنری را نمی توان سنجید به دلیل اینکه هیچ واحد قابل پذیرش از لحاظ جهانی یا وزن هنری که روی آن توافق شده باشد وجود ندارد. همچنین هیچ کدام از قوانین هنری معروف تقدس خود را برای یک دوره زمانی مداوم حفظ نکرده است. من فکر می کنم هیچ قانون گذاری آنقدر بی تدبیر نخواهد بود که بخواهد قوه قضائیه و هیات دادرسان تصمیم بگیرند. تصور کنید کار دو مهندس از لحاظ استحکام و سودمندی یکسان باشد تمایز بین اثر مهندسی خوب یا متوسط را درجه کیفیت زیبایی آن دو مشخص می کند. این اغلب زیبایی ترجمه می شود اما به نظر من بهتر است میل و رغبت ترجمه شود و آن طور که من اشاره کردم بستگی به سن، شخص و مکان خواهد داشت. لذا برای تفسیر مناسب قانون دادگاه نباید تلاش کند تا یک قضاوت ظاهری و زیبایی سنجی شخصی انجام دهد بلکه باید قصد خالق و نتیجه آن کار را در نظر بگیرد. تصور کنید یک نفر یک طویله تزئین شده با طرح های رنگارنگ خوش ظاهر و با چهار برج زیبا راحت و وسیع ساخته باشد. او اجازه داده بود روی آن یک برآمدگی زننده باقی بماند اجازه دهید فرض کنیم هیچ هم دوره ای نتواند این عمارت را به عنوان هیچ چیز بپذیرد اما یک برآمدگی معماری بسیار زننده برای خالق آن یک نوع زیبایی و برای ساکنان آن یک بهشت حیوانات خواهد بود. تلاش برای ایجاد زیبایی و نمایش برخی ابتکارات و تازگی ها صورت گرفته است به نظر من این کافی است که چنین ساختمانی موضوع حق مولف قرار گیرد. (دیوید ویور، ۱۳۹۲، ۱۰۴-۱۰۳)
همانطور که ملاحظه نمدید این ویژگی ها عموماً اموری هستند که کاملا نسبی اند و از فردی به فرد دیگر متفاوت پس نمی تواند شرطی برای برخورداری از حمایت کپی رایت باشد.
در ایران در سال ۱۳۴۸ قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان به تصویب رسد و در سال ۱۳۷۹ در سال ۱۳۷۹ قانونی تحت عنوان قانون حمایت از حقوق پدید آورندگان نرم افزارهای رایانه ای از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشته است. که این دو قانون را ما در این پژوهش ملاک عمل قرار خواهیم داد.
در قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان به هیچ وجه به ویژگی های مورد بحث در این گفتار به عنوان شرط حمایت از یک اثر توجهی نشده است و خود حاکی از این مطلب است که قانونگذار ایران نیز مانند رویه و قوانین بین المللی نخواسته که یک امر کاملا نسبی را به عنوان شرط تحقق حمایت از یک اثر مطرح نماید.
در قانون حمایت از حقوق پدید آورندگان نرم افزارهای رایانه ای شرط تأییدیه فنی را برای ثبت نرم افزار ها قرار داده است تا بتواند مورد حمایت قرار گیرد و چون این قانون مختص نرم افزارهای رایانه ای است فقط در همین زمینه قابلیت اجرا دارد. در ماده ۸ این قانون آمده است:
ماده ۸- ثبت نرم افزارهای موضوع مواد (۱) و (۲) این قانون پس از صدور تأییدیه فنی توسط شورای عالی انفورماتیک حسب مورد توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا مرجع ثبت شرکتها انجام می پذیرد.
با توجه به مطالب بیان شده دیدیم که به شروط کارکرد، کیفیت و معروف بودن در قانون ایران برای حمایت از یک اثر توجهی نشده و تنها در ماده ۸ قانون حمایت از حقوق پدید آورندگان نرم افزارهای رایانه ای شرط تاییدیه فنی را گذاشته اند که به نظر می رسد در این مورد خاص تنها کارکرد و کیفیت ملاک اعتبار است و معروف بودن اصلاً حائز اهمیت نیست.
گفتار سوم: سادگی اثر
در این زمینه در عرصه بین الملل می توان به پرونده شرکت بریتیش نور تراپ علیه شرکت تکس تیم بلک برن در انگلستان اشاره نمود که خواهان کاتالوگی شامل تصاویر اجزای جدا شده ی ماشین های خود داشت. خوانده اجزا را از روی کاتالوگ کپی کرده و ساخت. خواهان برای نقض حق مولف اقامه دعوا کرد و خوانده این موضوع را رد کرد و در دفاع از خود گفت: در نقاشی آن اجزا هیچ حق مولفی وجود نداشته است. قاضی مگاری چنین اظهار نظر کرد:
قانون حق مولف ۱۹۵۶ انگلستان صرفا مقرر می کند نقاشی شامل هر نوع نمودار، نقشه و جدول یا طرح می باشد بنابر این ظاهراً اگر بتوان چیزی را به طور منصفانه یک نمودار نامید یک نقاشی است و می تواند موضوع حق مولف باشد. در حقیقت ممکن است چیزی کشیده شود که نتوان به درستی آن را یک نمودار یا نقاشی از هر نوعی نامید. به نظر من یک خط صاف که به کمک خط کش کشیده شده موضوع چندان امید بخشی برای حق مولف نخواهد بود اما جدا از چنین موارد ساده و بی حاصلی باید در استثنا کردن نقاشی ها از برخورداری از حق مولف به صرف تمرکز بر روی سادگی احتیاط کرد. من فکر نمی کنم به صرف این حقیقت که یک نقاشی ابتدایی و معمولی است آن را بتوان از برخورداری حق مولف محروم ساخت.(شکیبا، ۱۳۹۱، ۱۶۰)
من قبول دارم در این پرونده برخی نقاشی ها حقیقتا ساده اند آن ها شامل نقاشی میخ، پرچ ، پیچ، صفحه فلزی، میله فلزی، یک تکه سیم با برش نخ مانند تکه کابل با گلوله هایی در هر انتها، قالب چرمی، واشر و یک قلاده هستند. آن ها بسیار دقیق طراحی شده اند تا با ابعاد دقیق سنجیده شوند و من نمی توانم از قانون هیچ نشانه ای بدست آورم که این نقاشی ها نباید از حق مولف برخوردار شوند. اگر سادگی موجب محروم سازی و سلب صلاحیت شود پیچیدگی صلاحیت لازم را برای برخورداری از حمایت فراهم می کند. این به آن معنا نیست که من نمی توانم خط کشی های قانون را دقیقا ببینم مساله این است که به نظر من هیچ قصدی برای کشیدن هیچ مرزی وجود ندارد. (شکیبا، ۱۳۹۱، ۱۶۱)
در مورد ویژگی سادگی در قانون جمهوری اسلامی ایران باید گفت که در قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان هیچ اشاره ای به این مورد به عنوان شرط نشده است و از طرفی از نوع بیان آثار مورد حمایت در این قانون پیداست که قصد ندارد سادگی را ملاک عمل قرار دهد بلکه بی حاصلی را از فحوای مواد آن می شود برداشت کرد که برای تأیید این گفته ماده ۲ این قانون چنین آمده است:
ماده ۲ - اثرهای مورد حمایت این قانون به شرح زیر است:
۱ - کتاب و رساله و جزوه و نمایشنامه و هر نوشته دیگر علمی و فنی و ادبی و هنری.
۲ - شعر و ترانه و سرود و تصنیف که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد.
۳ - اثر سمعی و بصیری به منظور اجراء در صحنههای نمایش یا پرده سینما یا پخش از
رادیو یا تلویزیون که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یانشر شده باشد.
۴ - اثر موسیقی که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد.
۵ - نقاشی و تصویر و طرح و نقش و نقشه جغرافیایی ابتکاری و نوشتهها و خطهای
تزیینی و هر گونه اثر تزیینی و اثر تجسمی که به هر طریق وروش به صورت ساده یا ترکیبی به وجود آمده باشد.
۶ - هر گونه پیکره (مجسمه).
۷ - اثر معماری از قبیل طرح و نقشه ساختمان.
۸ - اثر عکاسی که با روش ابتکاری و ابداع پدید آمده باشد.
۹ - اثر ابتکاری مربوط به هنرهای دستی یا صنعتی و نقشه قالی و گلیم.
۱۰ - اثر ابتکاری که بر پایه فرهنگ عامه (فولکلور) یا میراث فرهنگی و هنری ملی پدید آمده باشد.
۱۱ - اثر فنی که جنبه ابداع و ابتکار داشته باشد.
۱۲ - هر گونه اثر مبتکرانه دیگر که از ترکیب چند اثر از اثرهای نامبرده در این فصل پدید آمده باشد
همانطور که ملاحظه نمودید در بسیاری از موارد قانون گذار از واژه ی « به هر طریق» یا امثال آن استفاده کرده است مثل آخر بند ۲ که می گوید « به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد» که این عبارات خود دال بر این است که قانون گذار قصدی برای شرط قرار دادن سادگی نداشته است.
در قانون حمایت از حقوق پدید آورندگان نرم افزارهای رایانه ای نیز این مطلب مشهود است اما چون هر نرم افزار تا حدودی پیچیدگی خاص خود را دارد عموما این مساله در این مورد بخصوص پیش نمی آید.
گفتار چهارم: اثر ادبی بودن
مهم ترین ویژگی برای حمایت از یک اثر این است که در زمره آثار ادبی قرار گیرد. اینکه چه اثری را باید اثر ادبی نامید در سطح بین الملل می توان به پرونده انتشارات دانشگاه لندن علیه انتشارات دانشگاه توتوریال در انگلستان در سال ۱۹۱۶ میلادی اشاره نمود.
در این پرونده خواهان علیه خوانده برای نقض حق مولف اوراق امتحانی ریاضیات اقامه دعوا کرد و خوانده ادبی بودن اوراق امتحانی را رد کرد. قاضی پترسون گفت: ممکن است دشوار باشد که اثر ادبی را آن طور که در این قانون استفاده شده است مشخص و تعیین کرد اما به نظر می رسد واضح است که محدود به اثر ادبی در معنایی که آن عبارت به طور مثال برای زمان های مردیت و نوشته های رابرت لوئیس استیونسون به کار برده نمی شود. در صحبت از چنین نوشته هایی به عنوان آثار ادبی شخص به کیفیت، سبک و پایان ادبی که آن ها نشان می دهند فکر می کند. طبق قانون حق مولف ادبی ۱۸۴۲ که کتاب ها را حمایت کرد بسیاری از نوشته ها که هیچ داعیه ای برای سبک ادبی نداشتند حق مولف بدست آوردند مثلا لیست صورت حساب های فروش، لیست سگ های شکاری و روزهای شکار و کاتالوگ های تجاری، من فکر می کنم هیچ دلیلی برای این نتیجه گیری وجود ندارد که قانون کنونی قصد ایجاد اختصار در حقوق مولفان را داشته باشد از نظر من عبارت اثر ادبی اثری را تحت پوشش قرار می دهد که به صورت چاپ یا نوشتن بیان شده است. بدون ملاحظه این سوال که کیفیت یا سبک آن بالا است یا نه. به نظر می رسد استفاده از کلمه ادبی شبیه به استفاده از کلمه ادبیات در ادبیات سیاسی یا انتخاباتی بوده و موارد نوشته شده یا چاپ شده ارجاع می دهد. به نظر من اوراق تهیه شده توسط امتحان گیرندگان در معنای قانون فعلی اثر ادبی هستند.( سروری، ۱۳۹۲، ۱۱۸)
محدوده مواردی که تحت شمول اثر ادبی قرار می گیرند گسترده است. در ادامه محدوده این واژه را در قانون ویور تورنتو مصوب سال ۲۰۰۰ میلادی را بررسی می کنیم. در این قانون اثر ادبی هر چیزی را که به صورت چاپی یا نوشته بیان شده باشد تحت پوشش قرار می دهد. شکل و قالبی ( کاغذ، دیسکت و مانند آن ) که آن اثر دارد اهمیت ندارد. قانون حق مولف جداول، برنامه های کامپیوتری، رساله ها و سایر نوشته ها، سخنرانی ها، ( شامل مقالات، گفتگوها و خطابه ها) و ترجمه ها را به عنوان مثال ذکر می کند. همچنین به وضوح شامل رمان ها، شعرها، زندگی نامه ها، تاریخچه ها، پایان نامه های دانشگاهی، مقالات روزنامه ها، دستورالعمل های سالانه، لوایح پارلمانی و یادداشت های کاری و خاطرات خصوصی می شود. ( سروری، ۱۳۹۲، ۱۱۹)
مواردی که از شهرت کمتری برخوردارند نیز حمایت شده اند: نامه های عاشقانه، نامه های اداری عادی، اوراق امتحانی، نسخه های پزشکی، قراردادها و فرم های حقوقی، کارت های دستورالعمل و فرم های ضمانت محصول، نظام نامه تلکراف، حتی یک لیست کامپیوتری شماره برنده ها در بخت آزمایی اما ترکیب کوتاه کلمات ( مانند علائم تجاری همچون اکسون و آرم های فاقد هر نوع ترکیب ادبی) یا دستورالعمل های ساده محصول حمایت نشده است چرا که تلاش برای تولید آن ها اغلب جزئی است و اعطای حمایت موجب خطر انحصاری شدن ایده های بعدی این اصطلاحات می شود. ( سروری، ۱۳۹۲، ۱۱۹)
ملاحظه می کنید که در متون بالا یک اثر باید ادبی باشد تا مورد حمایت قرار گیرد. حال باید دید در ایران چگونه است؟
حال برای اینکه ببینیم در نظام تقنینی جمهوری اسلامی ایران محدوده آثار ادبی کجاست و به چه آثار برچسب ادبی بودن زده می شود و کدام آثار از این وصف محروم می مانند به سراغ قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان می رویم چرا که در ماده یک این قانون تعریفی از آثار ادبی داده شده که پس از بیان و آوردن خود ماده قانونی مذکور در خصوص آن به بررسی می پردازیم. ماده ۱ این قانون چنین آمده است:
ماده ۱ - از نظر این قانون به مؤلف و مصنف و هنرمند “پدیدآورنده” و به آن چه از راه دانش یا هنر و یا ابتکار آنان پدید میآید بدون در نظر گرفتنطریقه یا روشی که در بیان و یا ظهور و یا ایجاد آن به کار رفته “اثر” اطلاق میشود.
همانطور که ملاحظه می نمائید از نظر این قانون هر چیزی که از راه دانش، هنر یا ابتکار بدست آید اثر نامیده می شود و می تواند مورد حمایت قرار گیرد. در این قانون دایره آثار آنقدر وسیع و گسترده است که تنها کافی است یک چیز زاییده ابتکار فرد یا دانش او یا هنر فرد باشد تا مورد حمایت قرار گیرد. با این کار قانون گذار خواسته تا هر چیزی که یک فرد تولید می کند و زاییده یکی از موارد سه گانه فوق است را حمایت کند تا افراد با اطمینان خاطر به تولید آثار پرداخته و نگران مشکلات بعد آن نباشند.
پس با توجه به مطالب بیان شده در این قسمت می بینید که دامنه وسیعی از آثار تولید شده توسط اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی مورد حمایت قانونی قرار می گیرند و قانون گذار جمهوری اسلامی ایران نخواسته است تا با محدود سازی بی مورد راه را بر ذوق و استعدادها ببندد بلکه بر عکس در مسیر تشویق و پویایی هر چه بیشتر استعدادهای بالقوه افراد گام برداشته تا این استعدادها در مسیری منطقی و هموار به فعلیت برسند.
گفتار پنجم : ثبت کردن آثار
یکی از شرایطی که برخی از کشورها برای حمایت کپی رایت از آثار مخترعان و خالقان آن در نظر می گیرند این است که اثر مزبور برای اینکه حمایت شود ابتدا باید در محل خاص و با شرایطی خاص به نام صاحب آن به ثبت برسد و اگر این اقدام صورت نگیرد آن اثر مورد حمایت قرار نخواهد گرفت.
در قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان از ثبت آثار حرفی به میان نیاورده است و این مطلب بیانگر آن است که در کشور ما ایران در خصوص عمده آثار نیاز به ثبت نیست و بدون ثبت اثر می توان از حمایت قانونی کپی رایت برخوردار شد. اما در برخی موارد خاص مثل اختراع ها و … باید به ثبت برسند تا بتوان از حق کپی رایت استفاده نمود.
در ماده ۹ قانون حمایت از حقوق پدید آورندگان نرم افزارهای رایانه ای در خصوص این مطلب آمده است:
ماده ۹- دعوای نقض حقوق مورد حمایت این قانون، در صورتی در مراجع قضایی مسموع است که پیش از اقامه دعوی، تأییدیه فنی یادشده در ماده (۸) این قانون صادر شده باشد.در مورد حق اختراع،علاوه بر تاییدیه مزبور، تقاضای ثبت نیز باید به مرجع ذیربط تسلیم شده باشد.
همانطور که می بینید در ایران در مورد آثار مختلف رویه های متفاوتی وجود دارد قانون گذار هم ثبت اثر را در پاره ای از موارد شرط حمایت از اثر قرار داده و هم در مواردی این شرط را لازم ندانسته است و در خصوص نرم افزارهای رایانه ای هم گرفتن تاییدیه فنی را شرط دانسته است نه ثبت نرم افزار پس چون در ایران در خصوص اثرهای مختلف تصمیمات متفاوتقانونی وجود دارد که باید در هر مورد به قانون مربوط رجوع نمود و اگر نیاز به ثبت، اخذ تاییدیه وهر اقدام قانونی دیگری باشد در این زمینه اقدامات قانونی لازم را انجام داد تا بتوان در صورت بروز مشکل از حمایت های قانونی کپی رایت استفاده نمود و متضرر نشد.
بخش دوم: موضوع حمایت
در این بخش تلاش خواهیم کرد تا این مطلب را روشن سازیم که چه آثاری مورد حمایت حق کپی رایت قرار می گیرد و یا به عبارت دیگر موضوع حمایت حقوق کپی رایت کدام است که در گفتارهای مختلفی ابتدا مواردی را که شبهه دارند و سپس سایر موارد را در هر مورد با ذکر مثال اختلاف بین المللی آن در قوانین داخلی کشورمان توضیح می دهیم.
گفتار اول: نامه ها
بر اساس یک تئوری که در پرونده دانشگاه لندن بیان شد یک نامه معمولی خصوصی یا تجاری به عنوان یک اثر ادبی حمایت شده است. دریافت کننده مالک کاغذی می شود که نامه روی آن نوشته شده است اما مالک حق مولف نامه نویسنده است و می تواند دریافت کننده نامه را از کپی کردن آن باز دارد. در پرونده شرکت بریتیش اکسیژن علیه شرکت ایرلیکوئید در دیوان عالی کشور انگلستان در سال ۱۹۲۵ که یک شرکت می خواست عملیات تجاری رقیب را افشا کند از ارسال کپی نامه های رقیب – که برای مشتریان شرکت نوشته شده بود- برای کارگزاران بورس منع شد. اگر چه در صورتی که شرکت صرفاً نامه اصلی را به مشتری بدهد و مشتری آن نامه اصلی را به کارگزاران بورس نشان داده باشد نقض حق مولف نخواهد بود.(گرامی، ۱۳۹۰،۱۷۱)
به طور مشابه سالینجر رمان نویس گوشه نشین آمریکایی، یک زندگی نامه نویس را متوقف کرد از این که زندگی نامه او را که از روی نامه های نوشته شده توسط سالینجر به افراد مختلف تهیه شده بود و توسط آن ها به آرشیو کتابخانه یک دانشگاه تحویل داده شده بود، بدون مجوز در کتاب خود بیاورد. زندگی نامه نویس مجبور شد کتاب را بازنویسی کرده ، کلمات و عبارات خود را برای بیان افکار و ایده های سالینجر استفاده کند. (گرامی، ۱۳۹۰،۱۷۱)
با توجه به مطالب فوق الذکر دیدیم که در سطح بین الملل و رویه ی کشورهای اروپایی این گونه است که نامه ها را داری حق کپی رایت می دانند و از حمایت قانونی برخوردار می کنند اما نکته مهم این است که آیا در نظام قانونی کشور ایران نیز نامه ها از حمایت قانونی در زمینه کپی رلایت برخوردار هستند یا نه؟
برای پاسخ گویی به این سوال باید به سراغ قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان برویم تا دریابیم که در ماده ۲ آن قانون که قبلا نیز متن کامل این ماده را آورده ایم این مورد را جزء آثار مورد حمایت قرار می دهد؟ با یک نگاه به این ماده در می یابیم که هیچ تصریحی در این زمینه وجود ندارد و اگر قانون گذار بخواهد نامه ها را مورد حمایت قرار دهد تنها در دو بند اول ماده باید جای بگیرند چون در سایر بندها با توجه به محتوای آن ها هرگز نمی توانند بگنجند. ابتدا این دو بند را می آوریم و سپس پیرامون آن بحث می کنیم. در ماده ۲ این قانون آمده است که:
ماده ۲ - اثرهای مورد حمایت این قانون به شرح زیر است:
۱ - کتاب و رساله و جزوه و نمایشنامه و هر نوشته دیگر علمی و فنی و ادبی و هنری.
۲ - شعر و ترانه و سرود و تصنیف که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد
ابتدا باید گفت چون در قانون مجازات ها تفسیر مضیق و به نفع متهم است ما نمی توانیم این ماده را وسیع تفسیر کنیم و در مورد بند اول باید گفت که در انتهای این بند آمده است که هر نوشته دیگر علمی، فنی، ادبی و هنری و بر این اساس به نظر می رسد که تمامی نامه ها را نتوان در این بند قرار داد و تنها نامه هایی که هنری یا ادبی یا علمی و فنی باشند را شامل می شود و اگر نامه ای غیر از این موارد باشد مثل یک نامه تجاری به دلیل عدم نص قانونی و وجود اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها هرگز نمی توان او را از نظر کیفری تحت پیگرد قانونی قرار داد.
اما در خصوص بند دوم باید گفت چون در انتهای این بند آمده است که «به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشدی» می توان حالتی را فرض نمود که شخصی بخواهد از طریق نامه نگاری اشعار، تصنیف و … را ضبط یا نشر دهد که در این صورت نیز می توان چنین نامه هایی را مشمول این بند دانست و متخلف را تحت پیگرد قرار داد.
ملاحظه نمودید که در نظام قانونی ما بر خلاف سایر کشور ها همه نامه ها دارای حق کپی رایت نیستند و تنها بخشی از این نامه ها می توانند از این امتیاز قانونی برخوردار شوند.
گفتار دوم: عبارات کوتاه
در پرونده شرکت اکسون علیه شرکت مشاوران بیمه اکسون در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور انگلستان در سال ۱۹۸۲ خواهان شرکت همکاری های نفتی چند ملیتی اکسون علیه خوانده برای نقض شهرت تجاری و نقض حق مولف در کلمه « اکسون» یا استفاده از آن به عنوان بخشی از اسم شرکتشان اقامه دعوا کرد. ادعای نقض شهرت تجاری موفق شد و یک دستور موقت علیه استفاده خوانده از این کلمه در نام خود صادر شد، گرچه ادعای حق مولف شکست خورد و حکم دادگاه در مورد حق مولف توسط دادگاه بالاتر تأیید شد. (گرامی، ۱۳۹۰،۱۷۴)
خانم گرامی (۱۳۹۰، ۱۷۵-۱۷۴) بیان می کنند که:
وقتی به ماده ۱ و ۲ قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان نگاه می کنیم عبارات کوتاه در بدو امر با تعریف اثر که در ماده یک آمده است همخوانی ندارند چون یک عبارت کوتاه که معنی کاملی ندهد چگونه ممکن است برخاسته از دانش یا یک امر هنری و ابتکاری باشد که در ماده یک برای اثر بودن چیزی بر آن تأکید شده است. چیزی را که دانش ایجاد می کند دارای محتوی و مفهوم کاملی است و همچنین است یک اثر هنری.
اگر هم به طور محال این عبارات را اثر بدانیم آن ها رانمی توان با هیچ کدام از بندهای ماده ۲ این قانون تطبیق داد تا بتوانیم نص قانونی ای برای پیگرد متخلف داشته باشیم و بر خلاف اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها اقدام نکرده باشیم. پس در نتیجه باید گفت که در نظام کیفری ایران این عبارات کوتاه با عنوان حق کپی رایت قابل پیگیری نیستند مگر اینکه از باب استفاده غیر مجاز از علائم تجاری در موارد خاص خود بتوان اقدامی انجام داد و گرنه از باب نقض حق مولف یا کپی رایت نمی توان اقدامی انجام داد.
گفتار سوم: سخنرانی ها و مصاحبه ها
اکثر کشورهای کامن لا ثبت اثر را برای برخورداری از حق مولف لازم و ضروری می دانند. ثبت اثر به عنوان یک گزینه طبق ماده (۲)۲ کنوانسیون برن اجازه داده شده است. طبق این تئوری شخصی که یک گفتگوب فی البداهه یا مصاحبه انجام می دهد هیچ حق مولفی در مورد آن نداردمگر اینکه ضبط(ثبت) شده باشد. پس رفتار کشورها بر اساس اینکه آیا مولف اثر سخنران است یا کسی است که سخنرانی را ثبت می کند یا اینکه آن دو مولفان مشترک هستند یا هر دو مولفان شخصی دو حق مولف جداگانه هستند، با هم متفاوت است.(دیوید ویور، ۱۳۹۲، ۱۱۲)
سوال مهم تر این است که آیا ثبت گفتگو یا مصاحبه موجب ارجحیت آن به عنوان یک اثر ادبی می شود یا نه؟ پرونده زیر بیان می کند که اینطور نیست. در پرونده فالول علیه شرکت پنت هاوس در دادگاه بخش وست ویرجینیا در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۸۱ که خواهان یک کشیش مسیحی انجیلی بسیار مشهور با هواداران یک برنامه تلویزیونی بزرگ مصاحبه ای با دو روزنامه نگار آزاد انجام داد. که آن ها نیز رونوشت گزارش خود را به خوانده صاحب مجله پنت هاوس فروختند. وقتی پنت هاوس مصاحبه را منتشر کرد خواهان برای نقض حق مولف اقامه دعوا کرد و ادعا کرد که او چاپ مصاحبه ی خود را در آن مجله خاص رد می کند. زیرا از نظر او آن مجله، مجله ای غیر اخلاقی است. خوانده تکذیب کرد که خواهان هیچ حق مولفی روی کلمات خود ندارد. .(دیوید ویور، ۱۳۹۲، ۱۱۲)
قاضی تارک بیان کرد که ادعای حق مولف خواهان متضمن این است که هر اظهار و سخن او یک حق مالکیت با ارزش است. اگر این درست باشد دادگاه ها در ادعاهای مشاهیر و هیأت های عمومی غرق خواهند شد. همه ی آن هایی که ممکن است ادعا کنند بیانات آن ها نیز باید از حمایت فوق العاده حق مولف برخوردار شود… خواهان نمی تواند به طور جدی ادعا کند که هر کدام از پاسخ های او در مصاحبه منتشر شده عقاید او را منعکس می کنند و نظرات او محصول یک تلاش فکری است و باید به عنوان یک مخلوق ادبی یا حتی فکری شناسایی شود. هیچ معیار دقیقی وجود ندارد که اظهارات خاص او را از اظهارات معمولیش متمایز کند…. .(دیوید ویور، ۱۳۹۲، ۱۱۳)
به هر حال افکار با ایده های متفاوت یا ویژه خواهان و اظهار این عقاید یا افکار برای رسیدن به سطح خلق یک اثر ادبی یا فکری که از حمایت حق مولف بهره مند شود، بسیار کلی و عاری از کیفیات واقعی است. اگر چه موضوع کلی مصاحبه می توانست قبل از ملاقات با خوانده در اذهان گزارشگران ترسیم شده باشد اما گفتگوی واقعی شان پاسخ های از قبل آماده نشده ی خواهان، در قالب سوال و جواب هاب فی البداهه و دنباله دار بوداینجا هیچ تفکیک مشخصی (خواه با طرح یا اشاره) از اظهار افکار و ایده های خواهان در مورد موضوعات بحث شده وجود نداردکه در شناسایی مواد دارای حق مولف ادعا شده توسط خواهان کمک کند. در پرونده مذکور خواهان عمدا و آزادانه در مصاحبه شرکت کرد. مصاحبه با مطبوعات مانند یک کنفرانس مطبوعاتی، یک گفتگوی خصوصی نیست. خواهان در این کار به سولات به یک شیوه ی فی البداهه و نه از روی متنی که با دقت تهیه شده و نه حتی از روی یادداشت پاسخ داد. علاوه بر این خواهان آگاه بود که پیشنهادات او در یک گفتگوی خصوصی مطرح نمی شود بلکه مسلما جهت پخش برای عموم صورت می گیرد. خواهان آزاد است که برای نقض قرارداد علیه روزنامه نگاران اقامه دعوا کند اما او با تلاش برای تغییر دادن آن چه که لزوماً یک اختلاف قراردادی خصوصی است از طریق حمله گسترده به قواعد آزادی بیان و آزادی مطبوعات که برای یک جامعه آزاد ضروری هستند آزادی های قانون اساسی را پایمال می کند. .(دیوید ویور، ۱۳۹۲، ۱۱۳)
همانگونه که در نوشته های فوق دیدیم سخنرانی ها و مصاحبه ها در اکثریت سایر کشورها از حق مولف برخوردار نیستند و آنچه که ما قصد داریم بدانیم این است که در قانون ایران دارای چه وضعیتی هستند.
با نگاهی کوتاه به ماده ۲ قانون حمایت از حقوق مولفانو مصنفان و هنرمندان در می یابیم که این سخنرانی ها و مصاحبه ها را نمی توان با هیچ یک از بندهای این ماده تطبیق داد و این خود گواه این مطلب است که قانون گذار جمهوری اسلامی ایران قصد حمایت از این قبیل موارد را تحت عنوان حمایت حق مولف یا کپی رایت نداشته و همان گونه که قبلا هم گفتیم به دلیل وجود اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها اگر کسی ادعای نقض ای حق را در مورد سحنرانی ها و مصاحبه ها در ایران بکند ناقض را نمی توان تحت پیگرد کیفری قرار داد.
گفتار چهارم: فرم های خالی
یکی دیگر از مواردی که شبهه برانگیز است که آیا حق کپی رایت از آن حمایت می کند یا نه؟ فرم های خالی است که ما ابتدا وضعیت آن را با آوردن یک پرونده مثل رویه ای که از ابتدا در پیش گرفته ایم در خارج از کشورمان روشن می کنیم و سپس این مطلب را در قانون داخلی کشور ایران مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
در پرونده شرکت بییرو سیستم علیه شرکت کول ول سیستم در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۸۹ خواهان یک سری فرم های بیمه پزشکی طراحی کرد که پزشکان آن ها را پر کرده و به شرکت های بیمه می فرستادند تا هزینه ی درمان بیماران به آن ها پرداخت شود. این صورت حساب های فوق العاده شامل دستورالعمل هایی برای پر کردن ادعا ها قسمت هایی راجع به اطلاعات بیمار و لیست بررسی های طویل در مورد تشخیص بیماری، خدمات انجام شده و مبلغ شارژ بود. خواهان علیه یکی از رقبا برای کپی کردن این فرم ها اقامه دعوا کرد. رقیب پاسخ دادکه فرم ها دارای حق مولف نیستند. (گرامی، ۱۳۹۰،۱۸۰)
قاضی گودوین معتقد بود این یک قاعده پرسابقه و قدیمی است که فرم های خالی فاقد اطلاعات دارای حق مولف نیستند قاعده فرم های خالی در بخش ۳۷C.F.R202.1© قانون ۱۹۸۲مقررشده است:
« در ادامه ی مثال های آثاری که موضوع حق مولف نیستند بیان شده است… ج) فرم های خالی مانند کارت های حضور و غیاب، کاغذ شطرنجی، دفتر محاسبات، سررسید ها، چک های بانکی، کارت امتیاز مسابقه، کتاب های آدرس، فرم های گزارش، فرم های طبقه بندی و سفارش و مانند آن که برای ثبت اطلاعات طراحی شده اند و در درون خود اطلاعاتی را منتقل نمی کنند.» گر چه فرم های خالی معمولا دارای حق مولف نیستند اما یک استثناء قدیمی و معتبر در این رابطه وجود دارد و آن موردی است که فرم های خالی باشد، فرم ها به دلیل الحاق به مواد متنی دارای حق مولف قدرت توجیهی دارند… هدف صورت حساب های فوق العاده بییرو ثبت اطلاعات است، تا وقتی صورت حساب پر نشود حاوی هیچ اطلاعاتی در مورد بیمار ، تشخیص بیماری یا درمان بیمار نخواهد بود. پزشکان در تشخیص یا درمان بیماری به صورت حساب های بییرو نگاه نمی کنند صورت حساب تنها یک فرم خالی است که به پزشکان شیوه راحتی برای ثبت خدمات انجام شده می دهد. این حقیقت که شکل و فرم چاپ سهم بزرگی دارد- زیرا تشخیص ها و درمان های ممکنه ی زیادی وجود دارد- از خالی بودن فرم نمی کاهد. به علاوه ما فهمیدیم که استثناء فرم با متن در قاعده ی فرم های خالی این جا غیر قابل اجرا است. این درست است که صورت حساب شامل برخی دستورالعمل های ساده برای بیماران است که چگونه برای پر کردن یک ادعای بیمه ای فرم را استفاده کنند مانند این عبارت: « بخش بالای فرم را کامل کنید» اما این دستورالعمل ها بسیار ساده تر از آن هستند که به عنوان متن دارای حق مولف باشند. بر خلاف دستورالعمل در سایر موارد فرم با متن حق مولف وجود دارد. مثلا وقتی یک دفتر محاسبات چندین صفحه دستورالعمل در مورد نحوه ی استفاده از فرم ها را داشته و توصیه هایی در مورد مدیریت موفق یک ایستگاه خدماتی داردو اطلاعاتی را منتقل می کند دارای حق مولف است. بنابراین صورت حساب بییرو دارای حق مولف نیست. (گرامی، ۱۳۹۰،۱۸۱)
فرم های خالی در کشورهای اروپایی و آمریکایی دارای حق مولف نیستند حال باز به سراغ ماده ۲ قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان می رویم تا وضعیت این گونه فرم ها را در حقوق ایران روشن نمائیم.
تنها بندی که در ماده ۲ این قانون دیده می شود که بتوان این فرم ها را در آن قرار داد بند ۵ این ماده است که می گوید: «… ۵ - نقاشی و تصویر و طرح و نقش و نقشه جغرافیایی ابتکاری و نوشتهها و خطهای تزیینی و هر گونه اثر تزیینی و اثر تجسمی که به هر طریق وروش به صورت ساده یا ترکیبی به وجود آمده باشد.»
یک واژه در این بند وجود دارد که می توان گفت شامل فرم های خالی در نظام قانونی ایران می شود و آن واژه ی « طرح» است چرا که فرم خالی را می توان یک نوع طرح یا طراحی دانست. در عرف ایران اگر کسی بخواهد یک فرم خاص را سفارش دهد به یک طراح کامپیوتری مراجعه می کند و می گوید یک فرم با این ویژگی ها برایم طراحی کن. وقتی به کسی می گوئیم که فلان چیز را طراحی کن به این معنی است که او باید برای این سفارش دهنده طرح بزند و وقتی این کار را انجام داد به محصول او می توان عنوان طرح را داد. پس اگر بپذیریم که اصلا دور از ذهن نیست و کاملا منطبق با واقیت است که فرم ها طرح هستند می توان از حق مولف یا کپی رایت در خصوص آن ها حرف زد.
با توجه به جمیع مطالب این گفتار باید گفت که در ایران بر خلاف سایر کشورها فرم های خالی به استناد بند ۵ ماده ۲ قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان از حمایت قانونی در مورد کپی رایت برخوردار اند و اگر کسی این حق را نقض نماید می توان او را تحت پیگرد قانونی قرار داد و از فردی که حقش در این زمینه مورد تجاوز قرار گرفته است دفاع نمود.
گفتار پنجم: آثار نمایشی
در پرونده سلترز علیه مسان بروک در ایالت کالیفرنیای ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۳۸ خواهان مالک حق مولف دو کتاب در مورد شرح یک مسابقه اسکیت بود که تیم ها در عرصه ای به مساحت معادل با محل تقاطع ایالات متحده با اسکیت حرکت می کردند. خواهان برای سرمایه گذاری بر روی چنین مسابقه هایی به شرکتی مجوز داده بود. خوانده یک مسابقه بسیار مشابه برگزار کرد و خواهان ادعا کرد که خوانده حق مولف کتاب او را که ادعا می کرد یک اثر نمایشی است نقض کرده است. (گرامی، ۱۳۹۰،۱۸۵)
خانم گرامی( ۱۳۹۰، ۱۸۷-۱۸۵) به نقل از قاضی جنی می نویسد:
دادگاه در مشخص کردن آن چه مشمول یک ترکیب نمایشی می شود موکداً بیان می کند که باید یک داستان وجود داشته باشد یک سلسله حوادث مرتبط متوالی داستان سرایی شده یا نمایش داده شده از طریق گفتمان یا عمل یا هر دو تلاش هایی صورت گرفته است که حمایت اعطا شده طبق قانون به نمایش های درام، به سایر انواع ترکیبات که ماهیتاً تماشایی و دیدنی و از لحاظ ارائه و عرضه تئاتری هستند اما فاقد عنصر داستانی می باشند، توسعه پیدا کند. حتی در تفاسیر اولیه ی قانون حق مولف تمایز بین یک نمایش صرف ، نمایش عمومی یا ترتیب حوادث صحنه ای و نمایش از یک طرف و یک ترکیب نمایش صحیح از طرف دیگر به خوبی شناسایی شده است. اساساً این نوشته هیچ طرح یا داستان ثابتی ندارد. هیچ مشخصه ی خاصی، مالکیت شخصیت ها یا اسامی آن ها یا حتی شخصیت سازی آن طور که در نمایش های اخلاقی قدیمی صورت می گیرد به عمومی کردن حالت ها یا صفات بد وجود ندارد.
آن چه سلترز واقعاً سروده توصیف و تشریح یک سیستم برای برگزاری مسابقه های اسکیت بوده، سیستمی که هرگز نمی تواند دارای حق مولف باشد. اگر هم به دنبال حمایتی است باید آن را در قوانین حق اختراع جستجو کرد. حتی اگر کتاب های خواهان قواعد یک بازی یا حادثه ی ورزشی را شرح دهند آن قواعد مثل ایده ها دارای حق مولف نخواهند بود.
با توجه به مطالب بیان شده دیدیم که آثار نمایش در غرب و کشورهای اروپایی دارای حق مولف هستن و اکنون باید دید در کشور ایران دارای چه وضعیتی هستند؟
در کشور جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان باید گفت که این آثار از حمایت خاص این قانون بهره مند می شوند چرا که در بند ۱ از ماده دو این قانون صراحتاً به این مطلب اشاره شده و آمده است که: «۱ - کتاب و رساله و جزوه و نمایشنامه و هر نوشته دیگر علمی و فنی و ادبی و هنری » پس در قانون ایران اسلامی اگر کسی از نمایشنامه دیگری سوء استفاده نماید صاحب آن دارای حق مولف بوده و از آن می تواند برای احقاق حق خود استفاده نمده و فرد ناقض این حق را تحت پیگرد کیفری قرار دهد.
گفتار ششم: سایر آثار مورد حمایت در ایران
در مورد حمایت از آثاری مثل نرم افزار ها و داده های رایانه ای نیز باید گفت که با توجه به داده باید تصمیم گرفت که این داده در کدام بند از قانون می گنجد و متناسب با همان بند بگوئیم مورد حمایت است مثلاً مقاله ای که تنها در رایانه است و یا بر روی یک سی دی باشد در صورت دارا بئدن سایر شرایط می تواند متناسسب با بند اول ذیل که آمده است: کتاب و رساله و جزوه و هر نوشته دیگر علمی و فنی و ادبی و هنری. مورد حمایت قرار گیرد و … . تا اینجا ما تمامی مواردی که شبهه بر انگیز بود را مورد بررسی قرار دادیم اما در این گفتار تنها با توجه به ماده ۲ قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان به ذکر نام سایر آثار مورد حمایت قانون ایران می پردازیم که عبارتند از:
- کتاب و رساله و جزوه و هر نوشته دیگر علمی و فنی و ادبی و هنری.
- شعر و ترانه و سرود و تصنیف که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد.
- اثر سمعی و بصیری به منظور اجراء در صحنههای نمایش یا پرده سینما یا پخش از رادیو یا تلویزیون که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یانشر شده باشد.
- اثر موسیقی که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد.
- نقاشی و تصویر و طرح و نقش و نقشه جغرافیایی ابتکاری و نوشتهها و خطهای تزیینی و هر گونه اثر تزیینی و اثر تجسمی که به هر طریق وروش به صورت ساده یا ترکیبی به وجود آمده باشد.
- هر گونه پیکره (مجسمه).
- اثر معماری از قبیل طرح و نقشه ساختمان.
- اثر عکاسی که با روش ابتکاری و ابداع پدید آمده باشد.
- اثر ابتکاری مربوط به هنرهای دستی یا صنعتی و نقشه قالی و گلیم.
- اثر ابتکاری که بر پایه فرهنگ عامه (فولکلور) یا میراث فرهنگی و هنری ملی پدید آمده باشد.
- اثر فنی که جنبه ابداع و ابتکار داشته باشد.
- هر گونه اثر مبتکرانه دیگر که از ترکیب چند اثر از اثرهای نامبرده در این فصل پدید آمده باشد.
با توجه به مطالب بیان شده در این فصل به طور کامل با این مسئله که موضوع حق مولف چیست؟ و اینکه در چه شرایطی می توان از این حق استفاده نمود؟ آشنا شدید و تنها موردی که باقی می ماند این مطلب است که این حق را چگونه باید اجرا نمود؟ و اینکه در صورت نقض این حق توسط دیگری قانون ما چه اقداماتی را انجام میدهد؟ که در فصل بعد با همان رویه ی گذشته در هر گفتار ابتدا در سطح بین المللی را بررسی می کنیم و سپس این وضعیت را در قانون کشورمان روشن می نمائیم تا بتوانیم بگوئیم که نظام کیفری ما تا چه حد از قواعد بین المللی پیروی نموده و کجا ها متفاوت اقدام می کند و با این روش به خوبی نقاط ضعف و قوت قانون کشورمان روشن می گردد.